به گزارش راهبرد معاصر؛ در روزهای اخیر خبری منتشر شد مبنی بر «دستور فوری نوبخت برای معافیت مالیاتی ۱۰۰ درصدی هنرمندان در سال آینده» که از سمت افکار عمومی واکنشهای منفی بسیاری دیده شد. بسیاری از کاربران فضای مجازی نیز نسبت به این تصمیم اعتراض کردند. برخی در فضای مجازی به کنایه نوشتند: «اگه از سلبریتیها مالیات بگیرند، این ضُعفای دردمند هزینه سفر به اروپا و کانادا و زایمان در اون کشورها رو از کجا بیارند خب؟ آینده بچه شون چی میشه؟ شما پاسخگویید؟» بر اساس این تصمیم هنرمندان نیز در لیستی که مالیات نمی پردازند قرار می گیرند. این در حالی است که بر اساس برآوردها هنرمندان باید مبلغ ۵ هزار میلیار مالیت پرداخت کنند که طبق تصمیم جدید دولت این مبلغ به صفر رسیده است.
دولت بخش اعظم درآمد مالیاتیاش را از حقوق کارمندان و کارگران، یعنی کسانی دریافت می کند که پیش از گرفتن دستمزد، مالیات آن را پرداختهاند. حتی قانونی که میگفت درآمدهای زیر سه میلیون تومان از پرداخت مالیات بر درآمد معاف هستند، به نظر می رسید در عمل اجرا نشد و کسانی که زیر یکونیم میلیون تومان درآمد داشتند هم مالیات دادند. طبیعی است که قرار گرفتن چنین موردی در ذهن عامه مردم، کنار رقمهای نجومی دستمزد بسیاری از عوامل سینما، تئاتر، موسیقی و حتی انتشاراتیها چطور به خشم عمومی دامن خواهد زد. معلوم نیست اگر مسئولان دولتی خود را ملزم به پاسخگویی در چنین موردی میدیدند، چه جوابی میشد از سمت آنها شنید؛ اما حقیقت آن است که اعتراضها و انتقادهای مردم اصلا نابجا نیست. یک مشکل عمده این است که هنوز معلوم نشده فعالیتهای فرهنگی و هنری ما آنچنان که دولت ادعا میکند، خصوصی شدهاند یا بهرهمند از رانت و فراری از عناوین مسئولیتآور دولتی هستند؟ اگر قرار بود فعالیتهای فرهنگی مالیات بپردازند، میشد محاسبه دقیقتری از صورتهای مالی آنها به دست آورد.
پشت پرده سیاسی – اقتصادی حذف مالیات سلبریتی ها
با وجود تئاترهای لاکچری و رقمهای نجومی برای دستمزد بازیگران که اصلا سلبریتی هستند و بهطور مشخص تعلق به صحنه تئاتر ندارند و حتی اجرای این نمایشها در گرانقیمتترین هتلهای تهران، یا باید کل علم اقتصاد و منطق آن باطل اعلام شود تا چنین رفتارهایی توجیه سالم اقتصادی پیدا کنند؛ یا اینکه یک حرکت ناسالم اقتصادی در پس پرده نمایش در حال انجام است. مسلم است که اصرار برای معاف نشدن طیفی از هنرمندان متوجه بخشهای آسیبپذیر و کمدرآمد این حوزه نیست، بلکه اتفاقا اعتراضها معطوف به دلالان بزرگ و سلبریتیهای پردرآمد است و با طیفهای آسیبپذیر همدلی بیشتری دارد. کسی که در سینما راحت برای چندین بازیگر چکهای میلیاردی دستمزد مینویسد، آیا اگر با لغو معافیت مالیاتی مشکل دارد، مشکلش پرداخت مقداری پول است یا از این میترسد که بهانههای مالیاتی ناچارش کنند به شفافیت اقتصادی در فعالیتهایش تن بدهد.
اینکه چرا خیلیها در حوزه فرهنگ نمیخواهند مالیات بدهند، کاملا مشخص است و اینکه خود دولت چرا نمیخواهد مالیات بگیرد حتی از آن هم روشنتر است؛ دلایل مساله، سیاسی-جناحی هستند و این معافیت مالیاتی یعنی سعی بر حفظ وفادارترین صنف کشور به یک طیف سیاسی بهخصوص؛ همان طیف سیاسی که امروز مدیریت اجرایی کشور را برعهده دارد و سالها برای فرهنگ پیکرتراشی کرده و فیلترهایی مرئی و نامرئی در مبادی ورودی حوزه فرهنگ قرار داده تا افراد ناهمسان و کسانی که ممکن است این ترکیب را به هم بزنند، حتیالامکان وارد فضا نشوند. دلایل دیگری هم میتواند پشت این تصمیم باشد که مانع از شفافیت مالی در بخشهای مختلف فرهنگ است. دلایلی که امکان دارد با فعالیت بسیاری از بانکها، موسسات مالی و بنگاههای خاکستری اقتصادی مرتبط باشد.
در این بین برخی این اقدام را نوعی بده و بستان میان سلبریتی ها و دولت روحانی می دانند. کارن همایونفر، آهنگساز یکی از هنرمندانی بود که با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود ضمن محکوم کردن بیانیه اخیر تعدادی ازسلبریتی ها در بخشی از مطلب خود آورده است: « الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده بستان و زورآزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید. خدا را شکر. ما که در آمدی نداشتیم حاضر بودیم مالیات هم بدهیم در سال مگر چقدر درآمد داریم کل درآمد یک سال من اندازهی یک شب دورهمی تان نمیشود.خوش به حال دوستانی که برای هر کار دستمزدشان چند میلیارد است.خدا بیشتر کند.انشالله».
هنرمندی که مالیات نمیهد حق فریاد عدالت خواهی ندارد
در روزهای گذشته کاربران فضای مجازی شاهد انتشار بیانیه هماهنگ و طراحیشده از سوی برخی از اهالی سینمای ایران بودند. این هنرمندان که اکثرشان در دو انتخابات اخیر ریاستجمهوری از حامیان اصلی دولت حسن روحانی بودند، حالا نسبت به شرایط اقتصادی که به مردم ایران میگذرد، معترض شدهاند. هنرمندان که خودشان را نماینده افکار عمومی و مردم معرفی میکنند و با موج سواری بر روی اعتراضات مردم و وضعیت بد اقتصادی جامعه اقدام به هشتک سازی می کنند در ماجرای معافیت مالیاتی خیلی ساکت هستند و نکتهای نمیگویند. به نظر می رسد اگر این افراد موافق معافیت مالیاتی هنرمندان به معنای عام کلمه هستند، نباید رنگ و بوی عدالت خواهی در حرف هایشان باشد.
بی شک کسی که به صورت میلیاردی و چند صد میلیونی درآمد کسب میکند و مالیاتی هم پرداخت نمیکند و علاوه بر این ارزش افزوده خاصی هم برای جامعه ایجاد نمیکند حق اعتراض و فریاد عدالت خواهی ندارد. همان طور که وارد کنندگان سیگار یا پزشکان به گرانی بنزین اعتراض نکردند و خوراک تبلیغاتی برای رسانه های ضد انقلاب مهیا نکردند این هنرمندان هم اعتراضی را مطرح نکنند و با دستمزهای میلیاردی خود، در اروپا و کانادا به شرکت در کاناوال ها ادامه دهند. اما اگر میخواهند اعتراض کنند اول باید کنار مردم بنشینند و مالیاتش را بدهند به معافیت مالیاتیشان اعتراض کنند و کنار مردم بایستند. شاید بهتر باشد ببینیم هنرمندانی که ژست حمایت از مردم را میگیرند، چقدر حاضر به دادن هزینه از سمت خودشان به نفع شرایط اقتصادی مردم هستند. مواضع هنرمندان درخصوص معافیت مالیاتی، یکی از نقاط آزمون آنها در شرایط اقتصادی امروز است.
دستمزدهای نجومی سلبریتیهای سینما
میزان دستمزد بازیگران مشهور سینمای ایران همیشه در هالهای از ابهام بوده است و مبالغ دستمزدها هیچگاه از سوی خودشان و یا هیچ ارگان و رسانهای افشا نشد؛ درحالیکه در دیگر کشورها شفافیت مالی در صنعت سینما بهویژه در مورد دستمزدهای بازیگران و سوپراستارها وجود دارد؛ برای مثال در هالیوود میزان دستمزد بازیگران در هر یک از فیلمهایی که بازی میکنند بهصورت رسمی و از طریق کمپانیهای سرمایهگذار و رسانههای معتبر اعلام میشود.
علیرغم عدم شفافیت این موضوع گمانهزنیهایی راجع به حقوق دریافتی هنرمندان انجامشده است. روزنامهی فرهیختگان در گزارشی، میزان متوسط دستمزد برخی از بازیگران ایرانی برای هر فیلم را از دویست میلیون تا یک میلیارد تومان اعلام کرد.
نکته جالبتوجه این است که این ارقام هیچگاه از سوی هنرمندان تکذیب نشد و بعضا خود به آن اشاره کردهاند. بهعنوان مثال چند ماه گذشته بهزاد فراهانی در نشست خبری سریال دلدار گفت: این روزها دستمزدهای بازیگران به طرز عجیبی بالا رفته است. دلیلی ندارد نوید محمد زاده یک میلیارد تومان بگیرد و من باسابقه هنریام، ۲۰ میلیون تومان!
بهره سخن
پرداخت مالیات از سوی قشر ضعیف جامعه همچون کارگر و معافیت صد درصدی سلبیریتیها از پرداخت مالیات موجب رواج بی عدالتی در فضای اقتصاد می شود چرا که هر کدام از اقشار باید در جامعه سهمی از تامین درآمدهای مالیاتی دولت ایفا کنند و نباید بیشتر این وظیفه بر دوش قشر ضعیف جامعه همچون کارگران با درآمد حداقلی باشد.